چشم به راه فردایی روشن . . . !

چه کسی میخواهد من و تو ما نشویم، خانه اش ویران باد .

چشم به راه فردایی روشن . . . !

چه کسی میخواهد من و تو ما نشویم، خانه اش ویران باد .

گوئیا عشق است . . .

سر به رسوانی زند این عشق نافرجام من 

عاقبت خواهد شکست این باده و این جان من 

من نمیدانم چه دردی بود، در آن چشم مست 

کاین چنین بی باده و بی جام، بر جانم نشست 

گرچه در اغاز، او یک آشنای ساده بود 

لیک گفتارش شبیه عاشقی دلداده بود 

راز سنگین و عمیقی بود در آن گفتگو 

تا بجنبیدم خرابم کرد،آن راز مگو 

بر فراز خانه دل ناگهان پرواز کرد 

کار تخریب بنا،با واژه ها آغاز کرد 

موج شد،گرداب شد،نشنود فریاد مرا 

همچو یک آتشفشان، سوزاند بنیان مرا 

از کدامین ابر این باران به سر تا پام ریخت 

مرغ باران خورده در ظلمت، چسان باید گریخت؟ 

این چنین آتش کدامین فتنه برپا می کند 

سوختن را با چه تحسینی تماشا می کند 

این چنین مستی که با ژرفای تن آمیخته 

گوئیا عشق است، جان خون به رگها ریخته 

گرچه میبینم شکست آرزو در جام می 

باز تردید است بر این عشق آری یا که نی .

نظرات 13 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:20 ق.ظ http://indra.blogsky.com

:) عالیه!

[ بدون نام ] سه‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:39 ب.ظ http://ahledarya.blogsky.com/

سلام ممنون از این که به من سر زدی ..

لینک شما اضافه شد .

/بی تا /

سایه سه‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:53 ب.ظ http://godmother.blogsky.com

سلام
مرسی جالبناکی از خودتونه
من شما رو لینک میکنم
she's the man
اینم اسمه یه فیلمه و من از اون فیلم خیلی خوشم میاد

دردونه سه‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:01 ب.ظ http://live-or-dead.blogsky.com

سلام . خوبی فرید جان . به همه سوالاتت توی وبلاگم جواب دادم .

دردونه سه‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:01 ب.ظ

شعر قشنگی بود ولی پسر جون بیت اولی رو اشتباه نوشتی! البته اشتباه تایپی منظورمه!

""" سر به رسوایی زند این عشق نافرجام من

عاقبت خواهد شکست این باده و این جان من """

دردونه سه‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:02 ب.ظ

راستی نوشته های معین خیلی قشنگه . انگار یه پا نویسنده و شاعره! با نوشته های من قابل مقایسه نیست!

دردونه سه‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:04 ب.ظ

و یه چیز دیگه: از جانب من به امام رضا سلام برسون . بهش بگو که دلم خیلی براش تنگ شده .

منم به شاهچراغ سلامتو می رسونم . (البته اگه بتونم این شب جمعه برم زیارتش )

[ بدون نام ] سه‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:06 ب.ظ http://live-or-dead.blogsky.com

خدافظی یادم رفت . هر چند می دونم بدون خدافظی هم خدا همه بنده هاشو در پناه خودش حفظ می کنه . حق یارت ! بای

معین سه‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:02 ب.ظ http://www.snopy.blogfa.com

ما همیشه به یادتیم این شمایید که خبر از ما نمی گیری......مهر دیگران بیشتر تو دل شماست.....نیازی به محبت آدم تنهایی مثل منو نداری.....مطمئن باش هستن کسانی که بیشتر به یادشونی........نیازی به ما نیست...........نیازی نیست عزیز ....اگر بود وضع معین این نبود....اگر بود اینقدر زود فراموش نمی شدیم....اگر بود..........دوستانم اینقدر زود بهم پشت نمی کردند......اگر بود.....اگر بود.........بیخیال حالا که نیست....پس چرا خودمو گول بزنم.......چرا؟
چرا......اگر بود......زندگی زیبا تر بود.....شاید هر چیزی لیاقت بخواد.........شاید لیاقت دوست داشتنو نداشته باشم......
فقط....هیچی.....خوش باشی دوست عزیز.

دختر بندر سه‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:57 ب.ظ http://dokhtebander.blogsky.com

سلام خوشحال شدم به من سر زدین . شعر قشنگی بود خودتون گفتین ؟
به هر حال موفق و موید باشین بازم به ما سر بزنین

ویسنا چهارشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:48 ق.ظ

سلام مرسی سر زدی.چه جوری شکلک دار بشم؟

علی چهارشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:19 ق.ظ http://http:\\sahargaheomid.blogsky.com

جالب بود...

کهیش دوشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 12:24 ب.ظ

دوست عزیز سلام ،در بیت اول اگر به جای جان (جام) به کار می بردین قافیه صحیح تر می شد..در بیت 6به جای بنیان اگر واژه بنیاد استفاده می شد بهتر بود . شرمنده دیدگاه خوب اما اصول شاعری هم مهم هستند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد